فردا سالگرد نامزدیمونه . سه سال گذشت و من اصلا فکر نمیکنم به چشم برهم زدنی بوده باشه!
سرما خوردم و هی فین فین و هی عطسه و هی بی حالی ! حقش بود امروز رو تعطیل میکردن
نصف کلاس غایب بود !!!
کیک پختم برای سالگرد عقدمون عماد وقتی دیشب رسید خونه گفت بوی کیک میاد حالا هی من انکار میکنم و اون دنبال کیک میگرده تهش هم پیدا کرد ! نه تنها استعداد سورپرایز شدن نداره بلکه علاقه ایی هم بهش نداره ، آنقدر بی ذوق !!!!
پ ن : یه کانال دارم که توش روزنوشت مینویسم بیشتر برای خودمه ولی تصمیم گرفتم آدرسش رو اینجام بذارم :)
درباره این سایت